نقش حرم مطهر رضوی در انقلاب اسلامی مشهد
من به عنوان کسی که آشنایی اجمالی با تاریخ این مردم دارد این موضوعات را سیاسی نمی دانم. این مردم دوست دار اهل بیت بوده و در فرهنگ عامه و اشعار شاعران می بینیم که به عنوان مثال گفته می شود: «آمدم ای شاه پناهم بده» بنابراین امام رضا(ع) و حرم مطهر پناهگاه مردم بوده است. حال ممکن است فرد مشکل شخصی یا خانوادگی داشته باشد، یا مشکل اجتماعی. یا اینکه به هر شکلی از ناحیه یک فرد یا جمع و یا از طرف دستگاه حاکمه ظلمی نسبت به او صورت گرفته است. در چنین شرایطی مردم به امام رضا(ع) پناهنده می شوند.
خوب طبیعتاً در فضای حرم افراد مرجعی هم وجود دارند که همان علمای بزرگوار هستند. علمای بزرگوار در این فضا از معارف و سیره اهل بیت(ع) و امام رضا(ع) می گویند. خوب مردم هم در معرض این معارف، سیره و کلام اهل بیت(ع) قرار می گیرند. اینجاست که شاهد تربیت انسان های مومن، بصیر، شجاع و انقلابی خواهیم بود. نقش حرم در چنین فضا و بستری است که کاملا برجسته می شود. یعنی حتما نباید آن آدم سیاسی باشد و در چارچوب یک حزب یا تشکیلات سیاسی فعالیت کند؛ بلکه فرهنگ تشیع و اسلام ناب محمدی(ص) معارف و آموزه هایی دارد که انسان ها را این گونه تربیت می کند.بر این اساس چه اتفاقات مهمی را ما در تاریخ معاصر داریم که نقش حرم در آنها برجسته می شود؟
نقطه عطف نقش بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) در تحولات سیاسی – اجتماعی مشهد مقدس قیام گوهرشاد است. این اتفاق نشان دهنده نقش شایسته و مهم حرم مطهر رضوی به عنوان پناهگاه و محل مراجعه مستمر مردم در حوادث اجتماعی و مذهبی است. من نمی خواهم به جزئیات قیام گوهرشاد ورود پیدا کنم. اما زمانی که می خواستند حجاب را به زور از این مردم بگیرند تنگناهای شدیدی در این شهر ایجاد کردند. مثلاَ مادربزرگ خود من ماه ها از خانه بیرون نیامد تا حجابش را حفظ کند. یعنی به دلیل این اجبار از یکسری از خدمات عمومی مانند حمام نتوانست استفاده کند. وقتی کارد به استخوان مردم رسید به امام رضا(ع) پناه آوردند. در این فضا علما هم روشنگری کردند. مرحوم بهلول یکی از سخنران ها بود. افراد دیگری هم بوده اند. این افراد حرف مردم را می زدند که باید این فضای استبداد و خفقان شکسته شود. در چنین شرایطی است که آن اتفاقات روی داد. حادثه قیام گوهرشاد نقطه عطفی بود که باعث شد تا امروز هم شاهد این رویکرد در حرم مطهر رضوی باشیم.
یکی دیگر از ابعاد نقش حرم مطهر رضوی این است که بالاخره از جای جای جهان اسلام برای زیارت به حرم مطهر رضوی مشرف می شوند. روزی نیست که از گوشه و کنار جهان تشیع یک شخصیت برجسته به عنوان زائر وارد حرم مطهر رضوی نشود. ما وقتی که تاریخ را ورق می زنیم می بینیم که بسیاری از بزرگان و شخصیت های مبارز مانند نواب صفوی یا خلیل طهماسبی یا دیگر اعضای فدائیان اسلام و یا هیئت های مؤتلفه، برای زیارت به مشهد آمده و بسیاری از ملاقات هایشان در حرم مطهر بوده است.
خود نمازجماعت هایی که در حرم برگزار می شد از قبیل نماز در ایوان های مسجد گوهرشاد، هم می توان در این راستا بررسی نمود. در این ایوان ها و شبستان ها شخصیت های بزرگی نماز می خواندند. مانند مرحوم آیت الله نهاوندی که الان هم آن شبستان به نام ایشان معروف است. برون داد ارتباط مردم با این شخصیت ها به عنوان کانون تبلور اندیشه های ناب اهل بیت(ع) هم باز همان حرکت های سیاسی از جنس و محتوای دینی است. در سال های ۵۶ و ۵۷ بسیاری از اتفاقات از جانب شخصیت های مذهبی و سیاسی در حرم روی می داد که تا
اکنون هم ادامه دارد. به طور کلی هم اسنادی که از آن زمان وجود دارد و هم تاریخ شفاهی ما که متکی بر مردم است این را ثابت می کند که حرم مطهر نقطه عطفی برای تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شهر مقدس مشهد است.
از سویی دیگر نقش حرم را فقط در محدوده خود حرم نباید دید. بلکه خیابان ها و کوچه های اطراف حرم هم به دلیل نزدیکی و تأثیرپذیری از این فضای مقدس محل اتفاقات و رویدادهای گوناگون بوده است. بسیاری از شخصیت ها و مبارزین زمانی که به مشهد می آمدند در مدارس علمیه یا منازل علمای بزرگ که تقریباً در همان شعاع حرم مطهر بوده است مستقر شده و فعالیت می کردند. همچنین مسیرهای منتهی به حرم هم از همین جهت اهمیت پیدا می کرده است. به عنوان مثال مسیر پایین خیابان که الان به خیابان نواب صفوی معروف است از یک سو سابقه مکان هایی مانند مسجد فیل را دارد و از سویی دیگر به دلیل آنکه محل تشرف به حرم از پایین پای حضرت است تقریباً می توان گفت همه تشییع جنازه ها از این مسیر صورت می گرفت. که گاهی خود همین ها مسئله ساز بوده است. مانند تشییع جنازه مرحوم کافی که آن هم در تاریخ انقلاب اسلامی مشهد اثرگذار بوده و شهید هم داده است. که البته از مسیر بست طبرسی صورت گرفت ولی وقتی که می خواست به سمت پایین پا بیاید (شکل و شمایل آن موقع اطراف حرم را باید در نظر بگیرید) این اتفاق روی داد.
در جریان انقلاب هم حرم محور است و عمده تظاهرات پیرامون حرم و یا در خیابان های منتهی به حرم مانند میدان شهدا، چهارراه شهدا، پایین خیابان، خیابان طبرسی و خیابان امام رضا(ع) اتفاق می افتاده است. درگیری هم که روی می داد و گاز اشک آور زده یا به سمت مردم شلیک می کردند، مردم به حرم پناه می بردند. حتی دژخیمان پهلوی برای برخورد با مردم با چکمه وارد حرم هم شده و بی احترامی می کنند.
اینکه می فرمایید با چکمه وارد حرم شده بودند مربوط به چه ماجرایی است؟ چون ماجرای معروفی نیست. منظورتان داخل رواق ها و روی فرش های حرم است؟
بله اواخر آبان ۵۷ بود که بعد از درگیری، راهپیمایی کنندگان به حرم پناه می برند. نیروهای رژیم پهلوی قبل از آن بارها تا درب های ورودی حرم آمدند و تظاهرات کنندگان را با گاز اشک آور و تیراندازی تعقیب می کردند. اما متأسفانه در این مقطع برای دستگیری و برخورد با تظاهرات کنندگان وارد صحن سقاخانه (انقلاب) و صحن آزادی شده و داخل صحن تیراندازی کردند. بعد هم با همان چکمه ها وارد روضه منوره شده و در آنجا هم تیراندازی کردند. به این آینه کاری ها هم تیر خورده بود. عده ای هم مجروح و شهید شدند. این اتفاقات را من با چشمان خودم دیدم. بعد از این قضیه در مشهد اعلام عزای عمومی و راهپیمایی کردند.
مقام معظم رهبری در خاطرات واقعه 10 دی می گفتند مردم بعد از درگیری با نیروهای رژیم به سمت حرم رفته و نیروهای ارتش جرأت نمی کردند از چهارراه شهدا پایین تر بیایند. حال چطور اینجا چنین اتفاقی افتاده بود؟
در این زمان دیگر فضا کاملاً عوض شده بود. اما قبل از آن اینگونه نبود. یعنی قبل از آنکه نهضت فراگیر شود ما در گزارشات ساواک داریم که به عنوان مثال فلان اغتشاش گر می خواسته است در داخل حرم پناه بگیرد، یا اغتشاش گران می خواستند فضای آرام حرم را بهم بریزند و ما آن ها را دستگیر کردیم. اما دیگر در دی ماه قضیه کاملا فرق می کند. عملاً در روز 10 دی که می فرمایید، مشهد دیگر سقوط کرده بود. رژیم فقط می خواست مراکز مهم خود را حفظ کند و از سویی دیگر نمی خواست بیش از این مردم را تحریک کند. ریشه نهم و دهم دیماه هم در دوم دی است. در این روز مردم در چهارراه شهدا با ارتش درگیر شده و درگیری بالا می گیرد. تا جایی که از فاصله نزدیک و یک متری به تظاهرات کنندگان تیراندازی می کردند. حتی یک قصابی هم آنجا بود که وقتی این صحنه ها را می بیند عصبانی شده، پیراهنش را در می آورد و با ساتور به سمت نظامی ها و تانک حمله می کند که او را هم به شهادت می رسانند. نزدیک به ۱۲ نفر آنجا شهید می شوند. کلی زخمی می شوند. اینجاست که امام در چهلم حمله به حرم مطهر امام رضا(ع) و هفتم شهدای دوم دیماه پیام می دهند که می شود ۹ دیماه.
جالب است بدانید که در این فاصله دوم تا نهم دیماه اتفاقات زیادی افتاده و دستگاه ها و افراد مختلف حمایتشان را از انقلاب اعلان کردند. کارکنان صدا و سیما، استانداری، دادگستری و حتی بخشی از ارتشی ها. به عبارتی دیگر باید گفت عملاً بعد از ۲ دی مشهد سقوط کرده و در اختیار انقلابیون قرار می گیرد. مقصد راهپیمایی در روز نهم دی استانداری است. در حالی که هیچگاه استانداری مقصد راهپیمایی نبوده است. زمانی هم که راهپیمایی کنندگان به سمت استانداری حرکت می کنند مقام معظم رهبری همراه آنان نبوده است. فکر می کنید ایشان کجا بودند؟! داخل خود استانداری.
یعنی نهم دی ماه استانداری کاملاً در اختیار نیروهای انقلابی قرار داشته و مقام معظم رهبری به اتفاق دیگران از آنجا داشتند اتفاقات را مدیریت می کردند. به همین دلیل است که می گویم در این زمان دیگر مشهد سقوط کرده بود. علاوه بر کارمندان استانداری، گروهی از ارتشی ها هم به انقلاب پیوسته و در استانداری در جمع مردم حاضر می شوند. که البته در این زمان و هنگامی که مقام معظم رهبری داشتند از همراهی ارتش با مردم، و اینکه آنان برادران ما هستند برای مردم سخنرانی می کردند، ناگهان تیری شلیک شده و همه چیز را به هم می ریزد. اسناد هم نشان می دهد که این تیر از ناحیه ارتشی های مدافع رژیم بوده و موجب به هم ریختن فضا و آن اتفاقات ناگوار می شود. واقعه ۱۰ دیماه در چنین فضایی روی می دهد. مردم مرکز نیروی پایداری را هم تصرف کرده بودند و نقاط استراتژیک رژیم در حال سقوط بود. به همین دلیل آنها فقط می خواستند این مراکز را حفظ کنند و دیگر به حرم کاری نداشتند. به همین دلیل هم وقایع آن روز با این حد از جنایت اتفاق افتاد. بعد از آن هم یک هفته مشهد حکومت نظامی بود. که البته باز هم زنان بودند که این یخ را شکستند. یعنی روز ۱۷ دی ماه زنان به مناسبت سالگرد ۱۷ دی ۵۶ و هفتم شهدای ۱۰ دی از منزل آیت الله قمی در چهارباغ راهپیمایی کرده و به بازار فرش و سپس مسجد گوهرشاد رفتند. در مسجد گوهرشاد و داخل حرم یک سخنرانی کوتاهی صورت گرفت و راهپیمایی تمام شد اما بعد از آن دیگر فضای مشهد باز شد و برنامه ها تا ۲۲ بهمن ادامه پیدا کرد.
در فاصله قیام مسجد گوهر شاد تا سال ۵۷ که انقلاب اوج می گیرد و این اتفاقات روی می دهد آیا اتفاق خاصی با محوریت حرم داریم؟
داریم ولی در این حد و اندازه ها نبوده است. مثلا در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت یا بعد از آن در فعالیت های مرحوم نواب صفوی و یارانش در مشهد، و یا جریان ۱۵ خرداد ۴۲ اتفاقاتی را در اطراف حرم داریم ولی محدود است.
دلیل آن هم این است که در آن زمان حرم در اختیار رژیم و نایب التولیه است. از این رو در داخل حرم چندان نمی شود فعالیتی را انجام داد. به همین دلیل مبارزین سعی می کنند که از نقاط کانونی اطراف حرم برای فعالیت های خود استفاده کنند. مثلا سخنرانی های شهید هاشمی نژاد در مسجد فیل است که تقریباً در یکصد متری حرم مطهر قرار دارد. یا مسجد کرامت که در چهارراه شهدا قرار دارد. خانه علمایی هم که کانون رفت و آمد و فعالیت انقلابیون هستند در اطراف حرم است. از جمله منزل آیت الله سید عبدالله شیرازی، آیت الله قمی، و یا آیت الله مهامی.
در خاطرات مربوط به مرحوم محمدتقی شریعتی آمده که ایشان در سال های دهه ۴۰ در روز عاشورا و تاسوعا با دسته عزاداری به حرم رفته و در آنجا بر علیه ظلم و بی عدالتی سخنرانی می کرد. چقدر اتفاقات و سخنرانی های اینچنینی توسط انقلابیون در حرم داشتیم؟
اندک و آن هم به صورت سخنرانی های کوتاه. به طور کلی داخل حرم سه نوع اتفاق می افتاد. اول سخنرانی وابستگان به رژیم و روحانیون درباری بود که در انتهای سخنرانی هم برای شاه دعا می کردند. دوم علمای بزرگی که در آنجا نماز خوانده و گاهی اوقات در میان گفتن احکام و یا حدیث نکاتی را بیان می کردند. سوم سخنرانی های گهگاه و عبوری که در مناسبت هایی مانند همین تاسوعا و عاشورا صورت می گرفت. که اندک و کوتاه بود چرا که مانع از ادامه آن می شدند.
در ایام بعد از پیروزی انقلاب چه طور؟ نقش حرم در این ایام چگونه است؟
از بهمن ماه دیگر حرم در اختیار انقلابیون است. از این زمان به بعد دیگر سخنرانی های مقام معظم رهبری، شهید هاشمی نژاد و حاج آقای طبسی عمدتاً در مقابل حرم و یا بعضاً در داخل حرم صورت می گیرد. اگر تصاویر مربوط به آن زمان را هم نگاه کنید می توان این مسئله را به خوبی مشاهده نمود. البته داخل حرم به دلیل زیادی جمعیت کمتر برگزار می شود.
در آن زمان این نگاه وجود نداشت که فضای حرم را سیاسی نکنید؟ و بگذارید فضای معنوی و مقدس آن حفظ شود؟
آن آخوندهای درباری در حرم این حرف ها را می زدند، اما عموم مردم در فضای انقلاب بودند.
روحانیون سنتی چطور؟ آنهایی که نه با شاه بودند و نه حرکت انقلابی را قبول داشتند؟
این گروه در این زمان خیلی اندک هستند. قاطبه روحانیون با انقلاب همراه بودند. شما اگر به تصاویر آن زمان هم نگاه کنید می بینید که حضور روحانیت در مشهد واقعاً ویژه است. یعنی در راهپیمایی ها چند هزار نفر همه عمامه به سر هستند. از سویی دیگر در آن زمان مردم تفکیکی میان اینکه ما داریم کار سیاسی می کنیم یا کار مذهبی قائل نبودند. انقلاب اسلامی برای مردم کاملاً حرکتی مذهبی بود. چرا که می خواستند با با ظلم، فساد، تبعیض و وابستگی مبارزه کنند. به همین دلیل مردم حرکت خود را وظیفه دینی می دانستند.
پاسخ